پارت چهارم عشق گمشده

نامی:ببینم این مدت چیکار میکردی فندق؟
کناری نشستن و آت شروع کرد به حرف زدن
آت:به فرانسه سفر کردیم و اونجا یه عمارت داریم اما حالا برگشتیم کره و فقط منو سوجون هستیم مامان اینا باهامون نیومدن تا ما با هم صمیمی تر بشیم
جیهوپ :صمیمی تر؟
آت: آره وقتی 18 سالم شد قراره با سوجون ازدواج کنم البته به اجبار
از حرف های مامان بابا فهمیدم که انگار قراره زد تر با سوجون ازدواج کنم یعنی قبل از 18 سالگی.....
که یهو.....

منتظر پارت بعد باشید
خدافظ 😂
دیدگاه ها (۱)

عشق گمشده

قسمت ششم

پارت سوم و به احتمال زیاد پارت آخرآت ویویهو صدای چند نفر اوم...

پارت دوم

رمان جونکوک ( عمارت ارباب )

عشق چیز خوبیه پارت ۱۰ویو کوکوقتی دیدم ات نیست به بادریگاردا ...

عشق چیز خوبیه پارت ۷ که یهو جونگکوک اومد توی اتاق هی نزدیک و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط